Name: کتاب عقربه سرنوشت - ایده راه
Price: 121000 IRR
Availability: InStock

برای امتیاز دهی به این پست کلیک کنید!👍

[Total: 0 میانگین: 0]

معرفی کتاب کتاب عقربه سرنوشت:

ایده راه وبسایت ارائه دهنده کتاب های صوتی و الکترونیک اینبار با انتشار کتاب عقربه سرنوشت با تخفیف ویژه که از دسته کتاب های رمان میباشد در خدمت شما کاربران گرامی میباشد.

در صورت درخواست مکرر شما کاربران، ایده راه امکان دانلود کتاب عقربه سرنوشت pdf را برای شما عزیزان فراهم خواهد ساخت.

کتاب عقربه سرنوشت شامل سیزده داستان کوتاه از نویسندگانی چون والتر کولبن هوف، گابرلیه وومان، یوزف ردینگ، ارنست همینگوی و هانس هاس است که گردآورنده آن ها را به شش دسته تقسیم کرده.

در پایان هم زندگی نامۀ کوتاهی از نویسندگان و همچنین منابع داستان ها ذکر شده است. این کتاب از سری کتاب هایی است که در کارگاه های داستان نویسی آلمان مورد استفاده قرار می گیرد و مطالعۀ آن ها به افراد علاقمند به داستان نویسی توصیه می شود.

داستان ها به خوبی و روان ترجمه شده اند و به راحتی خوانده می شوند. می توان کتاب را باز کرد و هریک از داستان را در یک نشست خواند. تصاویر بدیع و بکر از جمله ویژگی تک تک داستان های انتخابی در این مجموعه داستان است.

داستان پایانی این مجموعه به نام پایان چیزی اثر ارنست همینگوی خود اثری شاهکار محسوب می گردد. در آخر کتاب زندگی نامه ی مختصری از تمام نویسندگان کتاب آورده شده است.

⭐پیشنهاد ویژه : 👈👈ده کتاب برتر دنیا 📚که در سال 2024 پرفروش هستند!😍

بخشی از متن کتاب عقربه سرنوشت:

مهربانی معلم ریاضی ما درست به اندازۀ خشم او شدید بود؛ عادت داشت، دست در جیب، با عجله به کلاس بیاید، ته سیگار خود را به سطل تف بغل سطل آشغال پرت کند، به طرف میز معلم هجوم ببرد و نام مرا در رابطه با پرسشی صدا کند که در هر صورت هرگز جواب آن را نمی‌دانستم.

بعد از اینکه تته پته‌ام تمام می‌شد، ‌ به سوی من می‌آمد، کاملاً آرام و در حالی که تمام کلاس مشغول نخودی خندیدن بود و با مهربانی خشنی، مشت به جمجمۀ‌ بارها آزار دیدۀ من بکوبد و بارها تکرار کند: «جاروساز، ای جاروساز…» درواقع این نوعی مراسم بود که در تمام دوران مدرسه از آن وحشت داشتم.

از آنجا که دانش من، هم‌پای انتظاراتی که از شاگردان می‌رفت، افزایش نمی‌یافت و بلکه شاید حتی کاهش هم می‌یافت، ترس من هم بیشتر می‌شد. البته بعد از کتک زدن، ‌ مرا راحت می‌گذاشت که به رویاهای بدون هدف خود ادامه دهم. چرا که آموختن ریاضی به من کاری بیهوده، مطلقاً بیهوده بود.

و من نمرۀ پنج (در آلمان این نمره درواقع زیر ده محسوب می‌شود) را در تمام آن سال‌ها همراه خود کشیدم. مانند یک زندانی که گوی‌های آهنین پای خود را همراه خود می‌کشد.